
هیپنوتیزم، حالت خاصی از تمرکز و توجه است که با تلقینپذیری بالا همراه است. این حالت، قرنهاست که برای اهداف درمانی مورد استفاده قرار میگیرد، اما مکانیسمهای عصبی آن هنوز به طور کامل شناخته نشده است.
تحقیقات جدید نشان میدهد که هیپنوتیزم با تغییراتی در فعالیت و اتصال بخشهای خاصی از مغز مرتبط است. این تغییرات میتواند به درک بهتر چگونگی عملکرد هیپنوتیزم و کاربردهای بالقوه آن در درمان بیماریها کمک کند.
مغز در حالت هیپنوتیزم: چه خبر است؟
مطالعات تصویربرداری مغزی نشان داده است که هیپنوتیزم با کاهش فعالیت در بخشهایی از مغز که مسئول خودآگاهی و تمرکز هستند، مرتبط است. به عبارت دیگر، هیپنوتیزم میتواند به فرد کمک کند تا از افکار و احساسات خودآگاه خود فاصله بگیرد و بیشتر بر تلقینات هیپنوتیزور تمرکز کند.
علاوه بر این، هیپنوتیزم میتواند باعث افزایش اتصال بین بخشهایی از مغز شود که مسئول کنترل توجه و احساسات هستند. این تغییرات میتواند به فرد کمک کند تا بهتر بتواند احساسات خود را کنترل کند و در برابر درد و استرس مقاومت کند.
هیپنوتیزم و شبکههای مغزی
مغز ما از شبکههای مختلفی تشکیل شده است که هر کدام وظایف خاصی را بر عهده دارند. در حالت هیپنوتیزم، فعالیت و اتصال بین این شبکهها تغییر میکند.
یکی از شبکههای مهم مغزی، شبکه حالت پیش فرض (DMN) است که در فعالیتهای خودآگاهانه و تفکر در مورد خود نقش دارد. تحقیقات نشان داده است که فعالیت این شبکه در طول هیپنوتیزم کاهش مییابد.
شبکه دیگری که در هیپنوتیزم نقش دارد، شبکه کنترل اجرایی (ECN) است که مسئول توجه و تمرکز است. مطالعات نشان داده است که اتصال بین این شبکه و شبکه برجسته (SN) در طول هیپنوتیزم افزایش مییابد.
کاربردهای هیپنوتیزم
هیپنوتیزم میتواند در درمان بسیاری از بیماریها و مشکلات روانشناختی مفید باشد. برای مثال، هیپنوتیزم میتواند به کاهش درد، اضطراب، و افسردگی کمک کند. همچنین، هیپنوتیزم میتواند در درمان بیخوابی، وسواس، و اختلالات خوردن نیز مؤثر باشد.
تحقیقات در مورد هیپنوتیزم و مغز هنوز در مراحل اولیه است، اما نتایج امیدوارکننده است. هیپنوتیزم میتواند با تغییر فعالیت و اتصال بخشهای خاصی از مغز، به بهبود عملکرد شناختی و عاطفی فرد کمک کند.
درک بهتر مکانیسمهای عصبی هیپنوتیزم میتواند به توسعه روشهای درمانی جدید و مؤثرتر برای بسیاری از بیماریها منجر شود.
آنچه باید در مورد درمان با تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) بدانید
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) یک روش درمانی نوین و غیرتهاجمی است که با استفاده از پالسهای مغناطیسی، فعالیت سلولهای عصبی در مغز را هدف قرار میدهد. این روش میتواند به بهبود علائم افسردگی و سایر اختلالات روانپزشکی و حتی برخی از بیماریهای عصبی کمک کند. قصد داریم در ادامه به بررسی کامل TMS، نحوه عملکرد آن، مزایا و خطرات احتمالی آن میپردازیم.
برای کمک به سلامت و عملکرد مغز میتوانید از مکمل های سلامت مغز و اعصاب استفاده کنید.
TMS چگونه عمل میکند؟
درمان TMS با استفاده از یک دستگاه خاص انجام میشود که یک سیم پیچ مغناطیسی را روی سر بیمار قرار میدهد. این سیم پیچ پالسهای مغناطیسی را به مغز ارسال میکند که میتواند فعالیت سلولهای عصبی را در مناطق خاصی از مغز تحریک یا مهار کند. به این ترتیب، TMS میتواند به تنظیم عملکرد مغز و بهبود علائم بیماریهای مختلف کمک کند.
چه کسانی میتوانند از TMS بهرهمند شوند؟
درمان TMS میتواند برای افرادی که به بیماریهای زیر مبتلا هستند، مفید باشد:
- افسردگی: TMS میتواند به بهبود علائم افسردگی، به ویژه در مواردی که به درمانهای دیگر پاسخ ندادهاند، کمک کند.
- اختلال دوقطبی: تحقیقات نشان داده است که TMS میتواند در کاهش علائم فاز افسردگی اختلال دوقطبی مؤثر باشد.
- اختلال وسواس فکری جبری (OCD): این روش میتواند به کاهش وسواسها و اجبارهای ناشی از OCD کمک کند.
- درد مزمن: TMS میتواند در کاهش شدت دردهای مزمن، مانند فیبرومیالژیا، مؤثر باشد.
- بیماریهای عصبی: TMS در حال حاضر به عنوان یک روش درمانی بالقوه برای بیماریهایی مانند پارکینسون و مولتیپل اسکلروزیس (MS) در حال بررسی است.
درمان TMS برای چه بیماریهای عصبی به شکل خاص میتواند مفید واقع شود؟
درمان TMS برای بسیاری از بیماریها و اختلالات مغزی مورد استفاده قرار میگیرد، از جمله:
- اضطراب: تحقیقات نشان داده است که TMS میتواند در کاهش علائم اضطراب نیز مؤثر باشد.
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD): درمان TMS میتواند به کاهش علائم PTSD مانند اضطراب، کابوس و یادآوری حادثه تروماتیک کمک کند.
- توانبخشی پس از سکته مغزی: TMS میتواند به بهبود عملکرد حرکتی و گفتاری در بیمارانی که دچار سکته مغزی شدهاند، کمک کند.
- اسکیزوفرنی: این روش میتواند به کاهش توهمات شنیداری در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک کند.
- بیماری پارکینسون: تحقیقات اولیه نشان داده است که TMS میتواند به بهبود علائم حرکتی در بیماران پارکینسون کمک کند.
- بیماری آلزایمر: مطالعات در حال انجام است تا مشخص شود که آیا TMS میتواند در بهبود حافظه و عملکرد شناختی در بیماران آلزایمر مؤثر باشد یا خیر.
- درد مزمن: TMS میتواند به کاهش درد مزمن در برخی از بیماران کمک کند.
- اعتیاد به نیکوتین: برخی مطالعات نشان داده است که TMS میتواند به کاهش میل به نیکوتین و ترک سیگار کمک کند.
- ام اس: این روش میتواند به کاهش اسپاسم عضلات در بیماران ام اس کمک کند.
مزایای TMS
- غیرتهاجمی: TMS یک روش غیرتهاجمی است و نیازی به جراحی یا بیهوشی ندارد.
- عوارض جانبی کم: TMS معمولاً عوارض جانبی جدی ندارد و عوارض خفیف مانند سردرد یا ناراحتی در محل قرارگیری سیم پیچ ممکن است رخ دهد.
- موثر: TMS میتواند به بهبود علائم بیماریهای مختلف، به ویژه افسردگی، کمک کند.
خطرات احتمالی TMS
- تشنج: در موارد نادر، TMS میتواند باعث تشنج شود. این خطر بیشتر در افرادی که سابقه تشنج دارند یا داروهای خاصی مصرف میکنند، وجود دارد.
- از دست دادن شنوایی: در موارد بسیار نادر، TMS میتواند باعث از دست دادن شنوایی شود.
نکات مهم در مورد TMS
- درمان TMS باید توسط پزشک متخصص و در مراکز معتبر انجام شود.
- قبل از شروع درمان، پزشک باید سابقه پزشکی بیمار را بررسی کند تا از ایمن بودن TMS برای او مطمئن شود.
- تعداد جلسات و طول دوره درمان TMS توسط پزشک تعیین میشود.
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) یک روش درمانی نوین و امیدوارکننده برای بهبود علائم بیماریهای مختلف، به ویژه افسردگی است. این روش غیرتهاجمی و ایمن است و میتواند به افرادی که به درمانهای دیگر پاسخ ندادهاند، کمک کند.
توجه: این مقاله فقط برای اطلاع رسانی است و نباید جایگزین مشاوره پزشکی شود. در صورت داشتن هرگونه سوال یا نگرانی در مورد TMS، حتماً با پزشک متخصص مشورت کنید. منبع
درمان TMS چگونه انجام میشود؟
در طول جلسه درمان TMS، که به صورت سرپایی انجام میشود، تکنسین یا پزشک ابتدا ناحیه مورد نظر مغز را مشخص میکند. سپس، یک سیمپیچ مغناطیسی را روی سر بیمار قرار میدهد. این سیمپیچ پالسهای مغناطیسی را به مغز ارسال میکند. بیمار در طول درمان بیدار است و ممکن است صدای کلیک مانند بشنود و احساس ضربه خفیف در زیر سیمپیچ داشته باشد. هر جلسه درمان معمولا بین ۳۰ تا ۶۰ دقیقه طول میکشد و بیمار میتواند بلافاصله پس از درمان به فعالیتهای روزمره خود بازگردد. تعداد جلسات درمان و طول دوره آن بسته به نوع بیماری و پاسخ بیمار متفاوت است.
آیا درمان TMS مؤثر است؟
درمان TMS بهویژه برای افسردگی مقاوم به درمان مؤثر بوده است. میزان موفقیت این روش در درمان افسردگی قابل توجه است. تحقیقات بیشتری برای بررسی میزان موفقیت TMS در درمان سایر بیماریها و اختلالات مغزی در حال انجام است.
چه کسانی نباید از درمان TMS استفاده کنند؟
درمان TMS برای همه افراد مناسب نیست. افرادی که در سر خود فلز دارند، مانند دستگاههای کاشتنی مانند ضربانساز قلب، محرکهای عمقی مغز، و گیرههای آنوریسم، نباید از این روش استفاده کنند. همچنین، افرادی که سابقه تشنج یا صرع دارند و یا از بیماریهای خاصی که خطر تشنج را افزایش میدهند، رنج میبرند، باید از درمان TMS اجتناب کنند. در مورد سایر موارد، مانند بارداری، شیردهی و وجود برخی بیماریهای روانی، باید با پزشک مشورت شود.
عوارض جانبی درمان TMS چیست؟
عوارض جانبی درمان TMS معمولا خفیف و موقتی هستند. شایعترین عوارض جانبی شامل سردرد، سبکی سر، درد پوست سر، گردن درد، سوزن سوزن شدن و خستگی است. این علائم معمولا پس از چند جلسه درمان کاهش مییابند. خطر تشنج نیز وجود دارد، اما این عارضه بسیار نادر است.
در این تحقیق، چهار اسکن مغزی به ترتیب مشخص برای هر موضوع انجام شد. این موضوعات عبارت بودند از: شرایط هیپنوتیزم، استراحت و حافظه. همه اسکنها در یک جلسه انجام شدند. در هر اسکن، بلافاصله پس از دریافت دستورالعمل (برای استراحت یا حافظه) یا القای هیپنوتیزمی، دادهها جمعآوری شد.
نوارهای نارنجی در نمایشها، زمان یادآوری دستورالعمل یا القا را نشان میدهند، در حالی که نوارهای آبی نشاندهنده رتبهبندیهای انجام شده در دورانی است که اسکن انجام شده. پس از پایان جلسه، شرکتکنندگان به رتبهبندی احساسات و تجربیات خود پرداختند.
این تحقیق به بررسی فعالیت مغز در ناحیهای به نام dACC پرداخته است و افراد به دو گروه تقسیم شدهاند: آنهایی که قابلیت هیپنوتیزم بالایی دارند و آنهایی که قابلیت کمتری دارند. این مطالعه شرایط مختلف را بررسی کرده است، شامل استراحت، حافظه و هیپنوتیزم، که به صورت تصادفی انجام میشود.
تصاویر به شکل رادیولوژیک نمایش داده شدهاند و سمت چپ تصویر به راست مغز اشاره میکند.
- در بخش اول، روابط بین گروهها و شرایط مختلف بررسی شده است. نواحی آبی نشاندهنده تعامل بین گروهها (بالا در مقابل کم قابل هیپنوتیزم) و شرایط (هیپنوتیزم در مقابل استراحت) هستند. این تعامل برای بیشتر شرایط معنیدار نیست. برای حافظه در مقایسه با استراحت نیز تفاوت معنیداری مشاهده نشده است و حالتهای هیپنوتیزمی fALFF (یک نوع اندازهگیری فعالیت مغز) تفاوت خاصی ندارند.
- در بخش دوم، به بررسی فعالیت مغز هنگام هیپنوتیزم نسبت به استراحت پرداخته شده است. نواحی آبی نشان میدهند که دامنه فعالیت مغز در حالت هیپنوتیزم نسبت به استراحت به طور قابلتوجهی کمتر شده، اما این اثر برای حافظه نسبت به استراحت معنیدار نیست.
- در بخش سوم، ارتباط بین شدت هیپنوتیزم و فعالیت fALFF بررسی میشود. نواحی آبی در اینجا نیز کاهش فعالیت را نشان میدهند، به این معنا که هر چه شدت هیپنوتیزم بیشتر بوده، فعالیت مغز در ۳۶ نقطه خاص افزایش یافته است. در نهایت، یک نمودار برای نشان دادن میانگین نمرات dACC و شدت هیپنوتیزم طراحی شده است.
- تحلیل ناحیه DLPFC سمت چپ:
- در بخش اول، ارتباط میان گروهها در شرایط مختلف بررسی شده است. مناطق نارنجی و زرد در تصویرها نشاندهنده افزایش قابلتوجه در ارتباط عملکردی (Functional Connectivity) با DLPFC سمت چپ در زمان هیپنوتیزم نسبت به زمان استراحت برای اوج فعالیتها هستند، اما این تغییر در زمان حافظه مشاهده نمیشود.
- همچنین در پایینترین نمرات هم تفاوتی دیده نمیشود. در کل، در شرایط هیپنوتیزم نسبت به استراحت ارتباط خاصی بین گروهها وجود ندارد.
- تحلیل ناحیه DLPFC سمت راست:
- در بخش بعدی، هیپنوتیزم در مقابل استراحت برای DLPFC سمت راست بررسی میشود. مناطق نارنجی و زرد نشاندهنده افزایش قابلتوجه در ارتباط عملکردی به DLPFC سمت راست هستند. همچنین ارتباطات بیشتری در نواحی دیگری از مغز (به نامهای پاراسینگیولات و قشر جزیرهای سمت چپ) در زمان اوج فعالیت نسبت به زمانهای پایینتر مشاهده شده است.
- ارتباط نمرات هیپنوتیزمی با اتصال عملکردی:
- در بخش آخر، نشان میدهد که نمرات مرتبط با هیپنوتیزم با افزایش ارتباط عملکردی به DLPFC سمت چپ در زمان هیپنوتیزم در ارتباط هستند.
- برای نواحی دیگر مغز (مانند PCC و dACC) در مقایسه شرایط نتایج خاصی به دست نیامده و بنابراین آزمایشهای بیشتر انجام نشده است.
به طور کلی، این تحقیق به ما کمک میکند تا بفهمیم که هیپنوتیزم چگونه بر ارتباطات مغزی تأثیر میگذارد و اینکه اثرات آن در افراد مختلف ممکن است متفاوت باشد.
این تحقیق نشان میدهد که شدت هیپنوتیزم با میزان ارتباط بین ناحیهای از مغز به نام DLPFC و شبکه حالت استراحت مغز (DMN) رابطه معکوس دارد. یعنی هرچه شدت هیپنوتیزم بیشتر باشد، ارتباط بین این دو ناحیه کمتر میشود.
بخشی از نتایج:
- در دو حالت مختلف هیپنوتیزم (که میتواند شامل احساس شادی یا راحتی باشد)، شدت هیپنوتیزم با میانگین نمراتی که افراد تجربه کردهاند برای ۳۶ نقطه خاص در مغز متفاوت بوده است.
- نقاط آبی نشان میدهند که ارتباط عملکردی (Functional Connectivity) با DLPFC سمت چپ و راست در افرادی که احساس میکردند بیشتر هیپنوتیزم شدهاند، کاهش یافته است.
- همچنین نمودارهای پراکندهای نشان میدهند که نمرات از نواحی خاصی در مغز به نام PCC در ارتباط با شدت تجربه هیپنوتیزمی فردی متفاوت بوده و این نمرات با شدت هیپنوتیزم رابطه دارند.
به طور خلاصه، این نتایج به ما کمک میکنند تا درک بهتری از چگونگی تأثیر هیپنوتیزم بر ارتباطات مغزی داشته باشیم.